با خوشحالی میدوید سمت گنجشکهایی که روی زمین نشسته بودند، تا میخواست خوشحالیش را با "رسیدن" کامل کند، گنجشکها میپریدند. بهانه میگرفت که "توتو" ها را میخواهد، که چرا میروند...
حاشیه:
با خودم فکر میکنم شبیه بچهای هستم که دلم پی یک پرندۀ نشسته میرود. پرندهای که کارش پریدن و رفتنست. هیچچیز موقتیتر از نشستن یک پرنده نیست...
یا دائمُ یا قائم...
انما هذه الحیاة الدنیا متاع و ان الاخرة هی دار القرار (غافر/39)
پرندۀ اول_ تو میدونی برای رسیدن به "دشت همیشه بهار" باید از کدوم طرف برم؟
پرندۀ دوم_ "دشت همیشه بهار"؟!
پرندۀ اول_ آره، همون جایی که هیچ کس کاری باهات نداره و اذیتت نمی کنه و همه چی خوبه.
پرندۀ دوم_ آها فهمیدم! منظورت "دشت ترسوها"ست؟!
پ.ن: تابستون با امیرعلی 4/5 ساله از اصفهان چند تا پویانمایی خوب دیدیم. یکیش همین بود: پرندۀ دوست داشتنی.
دلم برای امیرعلی تنگ شده... .
+ابوسعید ابوالخیر را گفتند فلان کس بر روی آب میرود. گفت سهل است، وزغی و صعوهای ن
با خوشحالی میدوید سمت گنجشکهایی که روی زمین نشسته بودند، تا میخواست خوشحالیش را با "رسیدن" کامل کند، گنجشکها میپریدند. بهانه میگرفت که "توتو" ها را میخواهد، که چرا میروند...
حاشیه:
با خودم فکر میکنم شبیه بچهای هستم که دلم پی یک پرندۀ نشسته میرود. پرندهای که کارش پریدن و رفتنست. هیچچیز موقتیتر از نشستن یک پرنده نیست...
یا دائمُ یا قائم...
انما هذه الحیاة الدنیا متاع و ان الاخرة هی دار القرار (غافر/39)
لغت:
واژۀ «پَهپاد» از مخفف «پرندۀ هدایت پذیر از دور» ساخته شده و معادل واژه بیگانۀ «UAV» که از مخفف «Unmanned Aerial Vehicle » به معنی «پرندۀ بدون سرنشین» یا «Unattended Aerial Vehicle» به معنی «پرندۀ هدایت خودکار» بهوجود آمده است.
اما برای تلفظ راحت تر از واژۀ «پَهباد» استفاده میشود که اشتباهی رایج است.
تعریف:
هواپیمای بدون سرنشینی که از دور هدایت میشود و برای ماموریتهای متفاوت به کار میرود.
منابع:
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
خبرگزاری تسنیم
پویانمایی پرنده طلایی
داستانی که قسمتی از آن مربوط به امام رضا (علیه السلام) میباشد.
پرندۀ طلایی یک کبوتر آزاد به نام طوفان است که در پی یک جای مناسب برای زندگی راه بسیار طولانی را طی کرده است.
«طوفان» از راه دوری میرسد و با «نقره»، «مهربان»، «سفید»، «عمو دانا» و سایر کبوترهای شهر جدید دوست میشود. او شهر آنها را برای زندگی مناسب مییابد، غافل از اینکه دوستان جدیدش برخلاف نظر او، این شهر را محل مناسبی برای زندگی نمیدانند و قصد دارند آ
پویانمایی پرنده طلایی
داستانی که قسمتی از آن مربوط به امام رضا (علیه السلام) میباشد.
پرندۀ طلایی یک کبوتر آزاد به نام طوفان است که در پی یک جای مناسب برای زندگی راه بسیار طولانی را طی کرده است.
«طوفان» از راه دوری میرسد و با «نقره»، «مهربان»، «سفید»، «عمو دانا» و سایر کبوترهای شهر جدید دوست میشود. او شهر آنها را برای زندگی مناسب مییابد، غافل از اینکه دوستان جدیدش برخلاف نظر او، این شهر را محل مناسبی برای زندگی نمیدانند و قصد دارند آ
علم را اگر بسته به اشخاص تعریف کنیم
جلوی پیشرفتش را گرفتهایم
***
از الزامات دوری از ریاکاری
همراه داشتن همیشگی یک قبلهنماست
***
نسبت باقرخان به ستّارخان
نسبت باهنر به رجایی ست؛
هر دو در کنار هم باید یاد شوند.
***
قلب پادشاه بدن است
و مغز، وزیر آن.
***
ملّت ما خر نیست،
ولی تصمیماتی میگیرد که دولت او را خر به حساب آورد.
***
اگه گفتید اون چه پرندهایه که اگه اسمشو برعکس کنیم میشه یه پرندۀ دیگه؟
.
.
.
خب معلومه! کبک، که اگه اسمشو برعکس کنیم میشه یه کبک
خیلی ممنون از سید جواد و دعوتش...
۱. تمام کتاب هایی که دلم میخواد رو تا آخر عمر بخونم (هزاران جلد بلکه دهها هزار جلد بشه ولی بخونم)
۲. تلاش کنم تا یه روزی بتونم خودم رو در حالت کمال ببینم بدون هیچگونه مریضی و نقصی (مریضی هام شفاء پیدا کرده باشه)
۳. اونقدری خوب زندگی کنم که بتونم تو خواب ببینمشون...
۴. پدرو مادرم رو در خوشحالترین و راضی ترین حالت از خودم ببینم...
۵. سه سال و چهار ماه پشت سر هم روزه بگیرم...
۶. نماز قضاهامو بخونم...
۷. تمام چیزهایی که مدن
خیلی ممنون از سید جواد و دعوتش...
۱. تمام کتاب هایی که دلم میخواد رو تا آخر عمر بخونم (هزاران جلد بلکه دهها هزار جلد بشه ولی بخونم)
۲. تلاش کنم تا یه روزی بتونم خودم رو در حالت کمال ببینم بدون هیچگونه مریضی و نقصی (مریضی هام شفاء پیدا کرده باشه)
۳. اونقدری خوب زندگی کنم که بتونم تو خواب ببینمشون...
۴. پدرو مادرم رو در خوشحالترین و راضی ترین حالت از خودم ببینم...
۵. سه سال و چهار ماه پشت سر هم روزه بگیرم...
۶. نماز قضاهامو بخونم...
۷. تمام چیزهایی که مدن
پهپاد پلیکان2(1)
پهپاد به دلیل برتریهای بسیاری که نسبت به هواپیمای با سرنشین دارد، به وجود آمد.
پیشبینی میشود که در آیندهای نزدیک، پهپادها بتوانند جایگزین هواپیماهای با سرنشین بشوند (حتی در عرصۀ مسافرتهای هوایی).
برتریهای پهپاد نسبت به هواپیمای با سرنشین:
افزایش امنیت اطلاعات
افزایش برد عملیاتی
افزایش قدرت مانور
افزایش مداومت پروازی
رادارگریزی
کاهش ابعاد
کاهش احتمال انهدام
کاهش تلفات انسانی
کاهش جِرم(وزن)
کاهش مصرف سوخت
کاهش
پرندگان بهشتی از زیباترین پرندگان این کره خاکی هستند که گاه انسان از تنوع فرم ورنگ آن ها انگشت حیرت به دندان می گزد. این موجودات جالب در ایام مختلف به هنگام انتخاب زوج حرکات جذابی را انجام میدهند که در پایان متن ویدئوی آن تقدیم می شود.
نگاهی به انواع پرندگان بهشتی
پرنده ویلسون (Wilson’s Bird)
این گونه از پرندگان بهشتی در مالزی وجود دارد و بطور کلی زیستگاه آنها در جنگلهای کم باران است .بیشتر رنگهای این پرنده، قرمز و سیاه با تاجهایی به رنگ
بسم رب الرفیقپ.ناین پست خیلی خیلی خیلی طولانی، خسته کننده و مفید(!) می باشد! خود را درگیر نفرمایید!+روزی بازِ پادشاه مسیر خودش رو گم میکنه و تووی خرابه کنار جغدها میشینه؛ جغدها به ناله و افغال در میان که ای وای باز اومده تا جای مارو در این خرابه بگیره و باز رو اذیت و آزار میکنند.باز به جغدها میگه: من و با خرابه شما چه کار؟! اینجا خرابه است! و در نظر شما آباد و زیباست. من تووی قصر زندگی و میکنم و جایگاهم روی ساعد پادشاهه! و هرگاه صدای طبل ارجعی را بش
آخرین باری که برای یک دوست نامه نوشتم، حدود یک سال و نیم پیش بود. نامهای که البته هرگز پست نشد و ماند روی دستم. اگر این آخرین بار را کنار بگذارم، آخرین خاطراتم از نوشتن نامه برمیگردد به سالها پیش. به همان سالهایی که در فقط همسایۀ دیوار به دیوارمان تلفن داشت و اگر میخواستی با کسی در تماس باشی، چارهای جز نوشتن نامه نبود. گمانم هفت یا هشت سالم بود و وقتهایی که مادر یا خالهها دست به کاغذ و قلم میشدند، آخرین سطرهای کاغذشان مال من بود.
ابن
عباس گوید روزى رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نشسته بود که حسن (علیهالسلام) آمد.
رسول خدا وقتی حسن (علیهماالسلام) را دید گریست و سپس فرمود: «نزد من بیا نزد من
بیا اى پسرم عزیز و کوچکم» و او را به خود نزدیک کرد تا بر زانوى راست خود نشانید
و فرمود:
«أَمَّا
الْحَسَنُ فَإِنَّهُ ابْنِی وَ وُلْدِی وَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ قُرَّةُ عَیْنِی وَ
ضِیَاءُ قَلْبِی وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هُوَ سَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى
آخرین باری که برای یک دوست نامه نوشتم، حدود یک سال و نیم پیش بود. نامهای که البته هرگز پست نشد و ماند روی دستم. اگر این آخرین بار را کنار بگذارم، آخرین خاطراتم از نوشتن نامه برمیگردد به سالها پیش. به همان سالهایی که در فقط همسایۀ دیوار به دیوارمان تلفن داشت و اگر میخواستی با کسی در تماس باشی، چارهای جز نوشتن نامه نبود. گمانم هفت یا هشت سالم بود و وقتهایی که مادر یا خالهها دست به کاغذ و قلم میشدند، آخرین سطرهای کاغذشان مال من بود.
یک بسم الله الرّحمن الرّحیم می تواند چه بکند؟ یک بسم الله الرّحمن الرّحیم می تواند جهانی را چنانچه تو فهم توانِ آن بکنی «راه» بنماید و به یاریِ این آشفتگیِ آدم های گُمگشته یِ آن در آید اما، کو ذِهن رها و گوش شنوا و دو چشمان بینا و یک تنِ بِخرَد که حرف خدا درک بکند و با عمل، «آن» بِخَرَد؟
قرآن، کتاب ساختِ انسان برای هر دو جهان، بر مبنای: * یکی آسان، همراه با درس های ساده شده و روان و فراوان است و * دیگری فشُرده، با درس های اندک ولی پُر از مفاهیم
عکاسی در طبیعت یکی از دیگر از شاخه های انواع عکاسی است که شامل عکاسی گیاهان و جانوران میشود و به این معنی است که از گیاهان، گلها، و حیوانات در محیط زیست شان عکاسی شود. این امر به علت مسائل مختلف و تحرک سوژه، امری چالش برانگیز است. اما در اینجا هرآنچه باید از عکاسی طبیعت بدانید در اختیارتان میگذاریم.
1. برای عکاسی از طبیعت به چه لنزهایی نیاز دارید
جمله ی معروفی در پیشاهنگی هست که میگوید: همیشه آماده باش. این جمله معروف در میان عکاسان است ک
رحیمه پرویزپور بیستوهشتساله و متولد روستای ابتر از توابع شهرستان ایرانشهر بلوچستان است. ابتر حدود سههزار نفر جمعیت دارد که بلوچ و اهل تسنن هستند. رحیمه مهندسی کامپیوتر خوانده و گویا از قدیم الفتی دیرینه با کتاب داشته است. میگوید وقتی کتاب میخواند آرام میشود، افق ذهنش گشوده میشود و پرندۀ خیالش پروبال میگیرد. شاید لابهلای سطور همین کتابها بود که اولین بار خوابهایی دور و دراز و شیرین برای روستا و مردمانش دید و جسارتی د
پردۀ نخست
صبحِ شنبه بود. ساعت 8ونیم کیهانشناسی داشتم. میدانستم دکتر ابوالحسنی حتمن تحت تأثیر اتفاق دیروز است. رسیدم دانشگاه. کیفم را داخل کلاس گذاشتم و بیرون آمدم. روی یکی از صندلیهای لابی طبقۀ 1 دانشکده نشستم و آرامآرام 27 ساعت گذشته را در ذهنم مرور کردم. تا حالا نشدهبود که دکتر بیش از یکی-دو دقیقه تأخیر داشتهباشد. اینبار بعد از 8 دقیقه بالاخره از پلهها پایین آمد. از دور سلامی کردم و پشت سرش وارد کلاس شدم. چشمانش بهوضو
درباره این سایت